محل تبلیغات شما

زمانی طی شد و من در گذشته با تو بودن موندگار شدم  

نمیدونم چند سال .

از من چیزی باقی نموند .

خنده های  عصبی جای اشک های بی وقفه رو گرفت.

خودم رو در خودم حبس کردم تا دیگه برگشت نکنم .

هر صبح فراموش میکنم که بودی تا یادم بیاد که هستم و به سمت روبرویی که اسمش آینده است حرکت کنم حتی شده به اندازه یک دم و بازدم بیشتر

 

من حق ندارم خودم رو کنار بزنم .

 

خالی مثل نگاه تو در توهم من

.. وقتی گلوی عشق رو بریدن ..

گوشی موبایلم مدتی ست هذیان می گوید ...

رو ,تو ,اسمش ,آینده ,کنم ,روبرویی ,خودم رو ,اسمش آینده ,که اسمش ,روبرویی که ,آینده است

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها